بندرلنگه

وب نوشته های یک جوان لنگه ای

بندرلنگه

وب نوشته های یک جوان لنگه ای

حرفهای تکراری

از وقتی که به یاد دارم بزرگترها و پیر مردهای لنگه از رونق و ترقی لنگه در گذشته حرف میزدند و در آخر هم از افسوس و حسرت که چرا سرانجام لنگه به اینجا رسید.هر وقت تو روزنامه ها و نشریات مختلف یا سایتهای اینترنتی ودیگر رسانه ها میخواهند از لنگه چیزی بگویند یا به توسعه و رونق لنگه در زمینه های مختلف فرهنگی،اقتصادی،ورزشی و...در گذشته و یا به محرومیت وپسرفت در همین زمینه ها در حال حاضر صحبت میکنند.

آخه چرا؟ چرا باید چنین بلایی بر سر لنگه بیاید؟ اینهمه بدبختی تقصیر کیست؟ آخه چرا شهری که به عروس بنادر معروف بوده حال باید به چنین سرنوشتی دچار شود؟

چرا در عصری که همه ممالک دارند به پیشرفت و ترقی رو میاورند لنگه ما باید حال و روزش بدتر شود؟

 

در ابتدا میخواستم از سیاورشن عزیز و تشکر کنم که بر سر ما منت گذاشتند و به لنگه آمدند وگزارشهایی تهیه نمودند و در لنگه نامه اش مختصری از وضعیت و مشکلات لنگه نوشت.

راستش این عمل سیاورشن به رگ غیرت من برخورد. چرا ما مردم لنگه در بغل دستمان اشخاص و مکانهایی هستند که باید پیگرش باشیم و آن را به گوش دیگران برسانیم.اونوقت کسی دیگری از شهری دیگر بیاید و در مورد آنها گزارش تهیه کند و یا خبر به فرانسه رفتن گروه موسیقی درمانی لنگه به فرانسه را از زبان آنها بشنویم.پس در همین ابتدا مقصر اصلی شناخته شد:خود ما. این خود ما هستیم که سرنوشت لنگه را به اینجا رسانیده ایم.

ما نباید منتظر فرشته نجاتی باشیم که از آسمان بیاید و مشکلاتمان را حل کند بلکه این خود ما باید همت کنیم و جمله ؛کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من؛ را سر مشق خود قرار دهیم.

چرا لنگه ای که در سال۱۲۹۷ شمسی پرواز انگلیس - هند از طریق لنگه انجام میشد حال باید پروازی که همه روزه به تهران از طریق شیراز را داشت به ۴ روز در هفته تقلیل یابد؟

چرا لنگه ای که در سال ۱۳۵۶ شمسی رادیو مستقل داشته حال با وجود پبشرفت علم و تکنولوژی در عصر ارتباطات ۱ ماه هم کمتر است که امکان دریافت شبکه استانی برای مردم لنگه فراهم شده؟

چرا لنگه ای که گمرک آن در صادرات و واردات کالا نور چشم کشور بوده حال با وجود موقعیت جغرافیایی عالی که دارد از رونق افتاده و بازرگانان اقدام به وارد کردن محصولات خود از گمرک بوشهر و زاهدان و غیره نموده اند؟

چرا بیمارستان لنگه که در حدود ۳۰ - ۴۰ سال پیش انواع و اقسام جراحی های روز در آن انجام میگرفته حال اگر کوچکترین بیماری داشته باشی باید بیمار را به بندر عباس اعزام کنند؟

چرا شهری که کشورهای حوزه خلیج فارس آب آشامیدنی خود را از آب انبارهای آن تهیه میکردند حال خود از این امکان ابتدایی محروم است؟

ازاین چراها اگر بخواهم بنویسم فکر کنم ۱ یا ۲ پست دیگر باید بنویسم.پس فعلا به همین چندچرای تکراری اکتفا میکنم.

صحبت آخر : ما خودمان باید بجنبیم.هنوز هم دیر نشده هیچ کس مثل خودمان نمیتواند برای شهرمان کاری انجام دهد.جناب نماینده که همیشه موقع انتخابات قول برطرف کردن مشکل آب را میدهند که حالا 16 سال است و هنوز...حدود سال ۶۹ - ۷۰ آقای رفسنجانی به لنگه آمدند و قول دادند که مشکل آب لنگه را حل کند. آقای خاتمی نیز در دوران ریاست جمهوری اش نیز به لنگه آمد و همین قول را داد. این اواخر هم باز آقای احمدی نژاد آمدند و همین قول را دادند ولی من باز میگویم اگر خودمان به فکر نباشیم باز هم طرح آبرسانی بندرلنگه به تعلیق میافتد.